خدایا نیابم برای گناهانم آمرزنده ای و نه برای کارهای زشتم پرده پوشی و نه
کسی که عمل زشت مرا به کار نیک تبدیل کند جز تو .
ای خدا ای مولای من چه بسیار زشتی ها که از من پوشاندی و چه بسیار بلاهای
سنگینی که از من بازگرداندی و چه بسیار از لغزشها که از آن نگهم داشتی و چه
بسیار ناراحتی ها که از من دور ساختی و چه بسیار ستایش نیک که شایسته اش
نبودم پراکنده و نشر ساختی ...
خدایا بسی بزرگ است بلایم و بدی حالم از حد گذشته و اعمالم نارساست و
زنجیره ای علایق مرا خانه نشین کرده و آرزوهای دور مرا از رسیدن به منافعم
باز داشته دنیا با ظاهر فریبنده اش مرا فریب داده است و نفس اماره ام مرا به
خیانت کشانده است و به مسامحه گذراندم ای آقای من پس از تو مسئلت دارم
بعزتت که بدی رفتار و کردار من از اجابت تو جلوگیری نکند و روا نکنی مرا
بآنچه از اسرار پنهانی من اطلاع داری و شتاب روا مدار در عقوبتم برای رفتار
بد و کارهای زشتی که انجام دادم در خلوت و پنهان
ای معبود من و ای پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتاری و توجه در
کارم رااز او درخواست کنم
میلاد بر همتون مبارک
شما هم امشب هوایی شدین نه؟
آره منم آره ...
منم دلم امشب یه جای دیگه بود
وقتی تو مسجد جامع محلمون نشسته بودم ؛ چشمامو میبستم و میرفتم کنار مسجدش و با
نوای یا رسول الله اطرافیام برمیگشتم...
چشمام و بستم و فقط دعا کردم ... کاش میشد دو رکعت نماز عشق تو مسجد النبی می خوندم...
دوکوهه السلام ای خانه عشق سلام ما به تو می خانه ی عشق
دوکوهه صبحگاهت با صفا بود کلاس درس و ایثار و وفا بود
دوکوهه آن حسینه ی همت دگر پر گشته از اندوه و غربت
دوکوهه کو یگان ذولفقارت؟ کجایند عاشقان بی قرارت؟
دوکوهه از جدایی تو فریاد بگو کجا باشد گردان مقداد
دوکوهه درس آموز شهادت کجا زد خیمه گردان شهادت؟
خداااااااااااااااااااا
خیلی سخته ؛ خیلی
امسال هم مثه هر سال تا روز آخر فکر میکردم میرم
ولی نشد ولی امسال نشد ؛ نشد ؛ نشد
دلم داره از جاش کنده میشه همه رفتن ؛ حتی داداش خودم
هویزه و شهدای گمنام ؛ شلمچه و سیم خاردارا و میدون مین ؛ فاو و نخل های ....
آی شماهایی که قراره برین یا رفتین شما رو به همون شهدا دل غریب ما رو فراموش نکنید واسه ما هم دعا کنید درسته ما گناهکارا رو نمی طلبن ولی
شما دیگه ...
یکی از دوستام تا حالا نرفته شلمچه تو این دو ماه اخیر انقدر براش گفتم و تعریف کردم که حالا اون داره میره و دل منم ....
آی شهدا این رسمش نبود ما با هم قرار گذاشته بودیم حتما خلاف عهد کردم آره؟
دو بار آخری که رفتم سر مزار شهدا دیدم اون یه قسمت رو پرده زدن و باید از دور فاتحه بخونی؛دلم گرفت گفتم باشه میخواستی بگی نه اینجوری گفتی؟
باشه بازم شکر میکنم و میگم حکمتت رو شکر خدا
ای خوشا آب و هوای کربلا
گریه کردن پا به پای کربلا
کربلایی که از آن بوی سیب می آید
هنوز ناله مردی قریب می آید
نمیدونم چرا ؟ نمیدونم...
شلمچه هم برام کربلاست
یه حسی بهم میگه باید جواز شلمچه رو یا از حضرت عباس بگیرم یا امام حسین
یا ...
هر سال که خواستم برم شلمچه قسمت شد و طلبیدن که رفتم هر دفعه یه چیزی پیش میومد و فکر میکردم دیگه جور نمیشه که برم ولی نمیدونم چرا من و با این بار گناهم و سیاهی قلبم راه دادن ....
فقط کافیه یه بار ... یه بار پا تو اون صحرا بزاری دیگه آروم و قرار نداری ؛ دیگه وقتی به مهمن ماه و اسفند که نزدیک شدی بیتاب میشی انگار یه گمشده داری وقتی هر شب جمعه که میری مزار شهدا یه جور دیگه قبرار و نگاه میکنی با التماس ... منت میکنی اشک تو چشات جمع میشه ؛ ولی حرفی واسه گفتن نداری ... هیچی... هیچی...
دریغ از یه کلمه... دریغ...
واسه داداشم دعا کنید رفته کربلا و روز عرفه اونجاس
دعا کنید به سلامت برگرده
اللهم الرزقنی حج بیتک الحرام
تا حالا زیر بارون گریه کردی ... بهترین جا واسه اشک ریختن ؛ تنها جایی که کسی کاری بهت نداره
تا حالا دلت گرفته ؛ انقدر که راحت نتونی نفس بکشی و بخوای زار زار گریه کنی یا که
فریاد بزنی اما ... نتونی . چه جوری خودت رو آروم می کنی
تا حالا شده دلت هوای مدینه رو بکنه و آرزو کنی کاش می تونستی کنار دیوار بقیع گریه کنی
تا حالا شده یاد غربت مدینه بیفتی و بی تاب بشی ته دلت خالی بشه و قلبت درد بگیره
تا حالا هوس کردی یه صبح جمعه تو صحرای عرفات باشی و دعای ندبه بخونی و بگی :
اللهم عجل لولیک الفرج ؛ دعا کنی آقامون بیاد . میگن وقتی مُحرم هستی تو صحرای
عرفات آقامون هم میاد اونم اونجاس
میگن داری دعای ندبه میخونی دور و برت رو نگاه کن ؛ خوب نگاه کن ؛ درست بگرد
شاید صدای مهدی (عج) رو بشنوی که میگه : اللهم عجل لولیک الفرج
وقتی دلت میگیره چی کار میکنی ؟ آرزو میکنی کاش کجا بودی ؟
هر وقت که دلت گرفت یه صبج جمعه برو دعای ندبه . واسه منم دعا کن
اگه بدونید چه حال و هواییه اینجا اگه بدونید ... ساکت و آروم نمی نشینید
صدای گروههای عزاداری تمام مشهد رو برداشته.
دیشب دعای کمیل تو مسجد گوهرشاد بودیم توی تمام عمرم دعای کمیل به این قشنگی و با این حس و حال نخونده بودم
یعنی میشه یه دعای کمیل کنار قبرستان بقیع همه باهم بخونیم...........
گرچه بنده ی گناهکار خدا هستم ولی واسه همه دعا کردم مخصوصا جانبازای شیمیایی
بیاین برا سلامتی همشون یه صلوات از ته دلمون بفرستیم خیلی وقتمون رو نمی گیره
اللهم صل علی محمد و آل محمد
سلام با عرض پوزش دوستان فعلا برام آف نذارین چون ایدیم کار نمی کنه
یا حق
سلام؛
...........................................................................................................
خیلی وقت بود که دلم هوای مشهد رو کرده بود فکر می کردم امام رضا باهام قهره .
آره درست حدس زدین اگه قسمت باشه چهارشنبه همین هفته عازم هستیم ؛ نمی دونم چه جوری بهتون بگم که خوشحالم , هم خوشحال هم نگران آخه می ترسم یه چیز بشه و ...
واسه همه دعا می کنم ؛ مخصوصا واسه جانبازای شیمیایی شما هم این کار رو بکنید هر جا که هستین یه صلوات قشنگ و دوست داشتنی از ته وجودتون واسه سلامتی شون بفرستین.
( واسه منم دعا کنید تا بعد از یک هفته غیبت سر کلاسها ؛ استادا رام بدن )
وقتی فکرش رو می کنم که امام رضا بهم نگاه کرده و منو طلبیده با خودم میگم حتما یه وقتی یه جایی یه کار خوبی کرده بودم که حالا ... حتما هنوز انقدرها هم بد نشدم و تنها نیستم و به خودم امید وار میشم . با هر نفسی که میکشم وجود خدا رو کنارم احساس میکنم ... و دلم می خواد سرم رو بندازم پایین و عرق شرم بریزم . به همه حرفهام گوش میده و دلخور نمیشه ؛ آبروم رو هیچ کجا نمیریزه تازه همیشه کارهام رو نادیده می گیره و بازهم کمکم میکنه . قربونت برم خدا جون ... نمی دونم با چه واژه و کلمه ای ، خوبی و مهربونیت رو توصیف کنم پس ساکت می مونم و فقط و فقط وجودت رو احساس میکنم که قشنگترین چیزه ..............................................