سلام؛
...........................................................................................................
خیلی وقت بود که دلم هوای مشهد رو کرده بود فکر می کردم امام رضا باهام قهره .
آره درست حدس زدین اگه قسمت باشه چهارشنبه همین هفته عازم هستیم ؛ نمی دونم چه جوری بهتون بگم که خوشحالم , هم خوشحال هم نگران آخه می ترسم یه چیز بشه و ...
واسه همه دعا می کنم ؛ مخصوصا واسه جانبازای شیمیایی شما هم این کار رو بکنید هر جا که هستین یه صلوات قشنگ و دوست داشتنی از ته وجودتون واسه سلامتی شون بفرستین.
( واسه منم دعا کنید تا بعد از یک هفته غیبت سر کلاسها ؛ استادا رام بدن )
وقتی فکرش رو می کنم که امام رضا بهم نگاه کرده و منو طلبیده با خودم میگم حتما یه وقتی یه جایی یه کار خوبی کرده بودم که حالا ... حتما هنوز انقدرها هم بد نشدم و تنها نیستم و به خودم امید وار میشم . با هر نفسی که میکشم وجود خدا رو کنارم احساس میکنم ... و دلم می خواد سرم رو بندازم پایین و عرق شرم بریزم . به همه حرفهام گوش میده و دلخور نمیشه ؛ آبروم رو هیچ کجا نمیریزه تازه همیشه کارهام رو نادیده می گیره و بازهم کمکم میکنه . قربونت برم خدا جون ... نمی دونم با چه واژه و کلمه ای ، خوبی و مهربونیت رو توصیف کنم پس ساکت می مونم و فقط و فقط وجودت رو احساس میکنم که قشنگترین چیزه ..............................................