سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ ولی بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست ...




ساقی ::: دوشنبه 85/8/22::: ساعت 9:12 صبح


سلام؛

...........................................................................................................

خیلی وقت بود که دلم هوای مشهد رو کرده بود فکر می کردم امام رضا باهام قهره .

آره درست حدس زدین اگه قسمت باشه چهارشنبه همین هفته عازم هستیم ؛ نمی دونم چه جوری بهتون بگم که خوشحالم , هم خوشحال هم نگران آخه می ترسم یه چیز بشه و ...

واسه همه دعا می کنم ؛ مخصوصا واسه جانبازای شیمیایی شما هم این کار رو بکنید هر جا که هستین یه صلوات قشنگ و دوست داشتنی از ته وجودتون واسه سلامتی شون بفرستین.

( واسه منم دعا کنید تا بعد از یک هفته غیبت سر کلاسها ؛ استادا رام بدن )

وقتی فکرش رو می کنم که امام رضا بهم نگاه کرده و منو طلبیده با خودم میگم حتما یه وقتی یه جایی یه کار خوبی کرده بودم که حالا ... حتما هنوز انقدرها هم بد نشدم و تنها نیستم  و به خودم امید وار میشم . با هر نفسی که میکشم وجود خدا رو کنارم احساس میکنم ... و دلم می خواد سرم رو بندازم پایین و عرق شرم بریزم . به همه حرفهام گوش میده و دلخور نمیشه ؛ آبروم رو هیچ کجا نمیریزه تازه همیشه کارهام رو نادیده می گیره و بازهم کمکم میکنه . قربونت برم خدا جون ... نمی دونم با چه واژه و کلمه ای ، خوبی و مهربونیت رو توصیف کنم پس ساکت می مونم و فقط و فقط وجودت رو احساس میکنم که قشنگترین چیزه ..............................................



ساقی ::: یکشنبه 85/8/21::: ساعت 7:52 صبح



 

تقدیم به جانبازان شیمیایی

            ...

            تا حالا شیمی درمانی شدین؟

            تا حالا شده که از درد شب تا صبح خوابتون نبره؟

           تا حالا شده روزی صد مرتبه آرزوی مرگ کنید؟

           تا حالا...

           تا حالا...

...

زمانه خواست تو را ماضی بعید کند

ضمیر مفرد غائب کند شهید کند

 

شناسنامه درد تو را کند تمدید

تو را اسیر زمین مدتی مدید کند

 

درون بغچه عطرش نشد که دختر باد

سپیده دم گل زخم تو را خرید کند

 

زدست خیمه بر این باغ ابری از اندوه

که رد پای تو را نیز ناپدید کند

 

زمانه بافت لباس عزا به قامت تو

که خود تهیه اسباب روز عید کند

 

زمانه خواست که در خانگاه تاول ها

تو را مراد کند درد را مرید کند

 

کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد

خدا نصیب غزل مصرعی جدید کند

 

خدا نخواست فقط از تو سر بگیرد... خواست

که ذره ذره تمام تو را شهید کند

 



ساقی ::: سه شنبه 85/8/16::: ساعت 11:59 عصر


بسم الله ارحمن الرحیم

 

تقدیم به او که منتظرترین است

 

           باید ای دل اندکی بهتر شویم        یا نه اصلا آدمی دیگر شویم

 

دل گرفته و غمین است ، از دوری می نالد ، به روی خودش نمی آورد ،

حتی رخصت باریدن به چشمها را هم نمی دهد

واشکها از همان جایی که سرچشمه می گیرند از شدت حرارت پلکها تبخیر می شوند و من فقط سوزشی تلخ را احساس می کنم .

 

مولای خوبم

عرصه  زندگی خیلی تنگ شده است.

فاصله ها هر روز بیشتر می شود و دردها نیز .

بعضی از ما آدمها در وانفسای زندگی خیلی چیزها را از یاد برده ایم .

 

زندگی یمان بی تو از مردن بدتر است و این جامه ها که بر تنمان است از دو صد عریانی خوارتر . بی تو ...

 

انقدر بال و پرهایمان در زیر چرخ زندگی که هر لحظه فشارش را بر خودمان بیشتر می کنیم خسته و شکسته است که حتی آرزوی پرواز نیز از زندگی مان رخت بر بسته است .

بار سنگین گناهانمان زمین گیرمان کرده است .

روزگار سختی است ، دوران محنت باری است این دوران غیبت و تنهایی .

هر روز غروب جمعه است اینجا و امان از غروب جمعه امان !

 

رویای آمدن تو و لحظه لحظه هایی که بر جهان حکمفرمایی می کنی ، آنقدر قشنگ است ، آنقدر زیبا و شور آفرین است که وقتی به آن فکر می کنم تمام دردهایم را فراموش می کنم و دوست دارم کاری کنم کارستان .

 

کاش مروارید اشکها زنگار گناهان را از آینه دل بشوید و نا خالصی هایم آب شود.

کاش می دانستم ره گذر کدامین کوی و برزنی تا چشمهایم را سنگفرش کوچه های عبورت کنم .

کاش مجال سفر کردن بیابم و نای هجرت ، هجرت از این بیراها ها و سفر به عمق دنیای عشق .

 

یا رب دعای خسته دلان را مستجاب گردان

 

 شاعر : فاطمه مفتخر زاده

 



ساقی ::: سه شنبه 85/8/16::: ساعت 10:21 صبح


به نام او

 

ای مظهر تمام زیباییها ای گل نرگس سالهاست که انتظار تو را میکشم. من همراه با آسمانها و زمین دعای فرج تو را میخوانم تا شاید ظهور کنی و مرهمی بر این دل زخم دیده از روزگار بی‌انصاف باشی .

 

 

 

آخه میدونی آقا خیلی از این زمونه پست دلم به درد اومده. از این زمونه‌ای که هر کس برای پیشرفت حاضره عزیزترین کسشو قربانی کنه. زمونه‌ای که شرف و انسانیتو با حساب بانکی اندازه‌گیری میکنن. آقا جون در تنهایی خودم با تو نجوا میکنم و به نمازت می‌ایستم. در سجده عاشقی با تو نجوا میکنم واشک ریزان فرج تو را از خداوند  میخواهم. ای گل زهرا بیا و درد دل مارا دوا کن که ما برای دیدنت بی قراریم.

 

 به امید ظهور

 

 نویسنده : احمد آقا



ساقی ::: پنج شنبه 85/8/11::: ساعت 8:41 عصر


بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای غریبانه

ای آنکه ز غم اشک دلم هم جهت یاد تو باد

مونس غمکده ما رخ زیبای تو باد

شهر یاران همه اند در طلب مسلک و جاه

جای ما تازه رهان در ره رجحان تو باد

سرمه دیده ما خاک ره پای تو باد

عالم کون و مکان مست تولای تو باد

 

سر پردردسرم ، سمت و سوی دلکم ، به سرایت شوم آخر ، بدهی بال و پرم ، می خورد صبح و شبم خون جگرم ، کنم از اشک روان تر بدنم که چرا غافل از آن ماه دل آویز منم ، خود غمین از ستمم ، آن ستم ها که بکردم به جفا در سحرم ، آن سحرها که برفتم به خطا در ره خواب ، غافل از یاد تو و مهر دل افزای تو اندر ره احسان به تنم

 

سعی می کردم به ره اندر غلط ای حجت حق بهر صفا سوی منا ، تو صفا بودی و ما ز خطا در ره مروه به دعا

                                                        

تو همان نور صفایی ، تو همان مصلح جانی ، تو امید دل مایی ، تو از دل پر درد و غمم مهر و صفا بستانی

 

جان من رام تو باد ، شیره ام راه تو باد ، سخن از نام تو بود ، دلبری کار تو بود ، دست حق یار تو بود ، عشق ما یاد تو بود ، یاد کن از غم آدینه ما ، ز نفس های غم آلوده ما ، از همان روز کذا ، که برفتی به خفا ، محو گشتی به قضا ، از پس آن جور و جفا ، خالق هر دو جهان کرد بیان ، که تویی حجت این جان به عیان ، طاقتم مرد در این فصل خزان که در آن خلق جهان همه اندر پی نان ، دائما خوش گذران ، همگی سست و خرامان ، بی جهت خرم و خندان ، فصل نابودی انسان ، فصل خاموشی رندان

 

فصل ظلم و ستم و آتش و زندان

خور و خواب و خشم و شهوت بشدست مذهبشان

فکر خون خواری هم اندر سرشان

کشتن و بستن و بردن شده بازیچه شان

ای سیاهی ، ای سیاهی که بردی به تباهی

دست در دست هم اندر پی جایی

که در آن مفسده ها پیش برانی

آتش جنگ برافروزی و عسرت بنشانی

شرم از این همه ظلمت تو نداری

خون هر بی گنهی از تن هر مرد و زنی

فرش راه قدم ظلم و ستم می خواهی

 

تا توانی ز همان خون تو خورانی ، به کسانی که جوانی ، صرف عصیان و تباهی ، خرج عیاشی و لاتی ، بنمودند به هر کوچه و راهی ، آقا جان پس تو کجایی ؟ دل ما بتکده شد ، بت مال و بت ثروت ، بت جاه و بت عشرت ، بت شهوت ، روزگارم پر حیرت ، مردمان را همه بسی بی تفاوت ، بی غیرت ، دختران هم تهی عفت ، خانه ها سر به فلک سخنان همگی دوز و کلک ....

 

و گر هم هر سخنی را که بگویی تو به راست ، بانگ مردم به درآید که خطاست ، خط کج گشته هنر ،بی هنر ها همگی خوب و هنرمند شدند ، چه لباسهای کذا ، گویند قلبهامان آینه است ، دلمان پاک است اما ، چه گویند اینها که دلشان همچو ظاهرشان آلوده است ، چه خیابان ها و چه کوچه ها که نام تو در آنجا نهادینه شده ، اما خبر از اسم و نام و یاد تو فرومایه شده ، در ولی عصر همه کس هست جز ولی عصر (عج)

 

آقا جان ،   

ما همه منتظریم که سر به فدای تو دهیم ، تا که جان بر قدمت باز دهیم ، تا که مهمان سرای تو شویم ، باز گوئیم که تو ای سرور ما رهبر ما ،جای تو بر سر ما ، ذکر تو همدم ما ، چه سحر ها طلبیدم ز خدا ، با هزاران سخن و ذکر و دعا ، که شوم در ره حجت به رضا بخورم شهد شهادت به صفا ، بکنم جان حقیرم به وفا

 

تا به آن روز گویم ای مهدی بیا

 

 

شاعر : مجید آقا بابا ( شهر ری )

 

     

 

 



ساقی ::: جمعه 85/8/5::: ساعت 5:59 عصر


تموم شد ..........

ماه رحمت و میهمانی خدا به پایان رسید

ولی درهای رحمت بسته نشده..........

یعنی خدا منو بخشیده؟

بخشیده بخشیده، خدام منو بخشیده ، خدای من منو بخشیده

 

ایها الناس خدا منو بخشیده         من گناهکار رو بخشیده

 

خدایا ازت ممنونم ؛

مطمئنم که بخشیدی ؛ رحمت و لطفت انقدر زیاده که حتی تو ذهن من جا نمیشه ؛ مگه میشه جایی بری مهمونی صاحبخونه نگات نکنه ؛ خدام خودش گفته مهمون حبیب خداس.

 

مولای یا مولای انت الرب و انا المربوب و هل یرحم المربوب الا الرب

مولای یا مولای انت العظیم و انا الحقیر و هل یرحم الحقیر الا العظیم

 

خدایا کمکم کن که دیگه هیچ کس رو تو زندگیم ناراحت نکنم

الهی ؛ امیدم رو نا امید نکن

کمکم کن اونطوری باشم که تو می خوای

 

 

خیلی نا امید بودم ؛ ولی وقتی یه کم فکر کردم که خدا چقدر مهربونه و چقدر وعده ی رحمت داده با خودم گفتم :

نا امید شیطانه

 

خدای من با همه فرق داره و یه فرصت دیگه بهم میده

می خوام خوب باشم انقدر خوب که خدا منو دوست داشته باشه

تا قبل از این فکر می کردم دوستم داره ولی وقتی فکر کردم که چقدر

گناهکارم دیدم نه ارزش دوست داشتن رو ندارم حالا که خدا یه فرصت دیگه

بهم داده نمی خوام با افسوس و پشیمونی از دستش بدم           

 

اونایی که مثه من نا امید بودین خدا شما رو ببخشه ؛ بدونید که شیطان حسودی می کنه خدا شما رو بخشیده و داره زیر گوشتون آیه ی یاس می خونه تا زانوی غم به بقل بگیرید و فرصتها رو از دست بدید.  

 

یه یا علی بگید و از همین عید فطر یه آدم تازه ای بشید

 

         بهتون تبریک میگم :

 

حالا عیدتون مبارک

 



ساقی ::: دوشنبه 85/8/1::: ساعت 9:36 عصر


سلام دوستان

ببخشید که نتونستم یه مدت آپ کنم ممنون که تنهام نذاشتین و با نظراتتون آرومم کردین

شبای قدر واسه همتون دعا کردم ؛ واسه همتون

شما هم واسه من دعا کنید ؛ دعا کنید تا ماه رمضون تموم نشده خدا منو ببخشه

وگر نه..............................

 

 



ساقی ::: یکشنبه 85/7/30::: ساعت 1:16 صبح


استماع موسیقی

 

س: حکم استماع موسیقی های صدا و سیما یا اداره ارشاد ؛ ساخت و تعلیم و خرید و فروش ابزار آلات موسیقی چیست؟

 

حضرت آیة الله خامنه ای: هر گونه نوازندگی مطرب لهوی که متناسب با مجالس عیش و نوش باشد حرام است.

حضرت آیة الله فاضل لنکرانی: موسیقی اگر مطرب و مهیج و مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و در غیر این صورت مانعی ندارد و مرکز پخش تاثیری در حکم ندارد.

حضرت آیة الله بهجت: اگر موسیقی مطرب باشد استماع و خرید و فروش آن حرام است.

حضرت آیة الله صافی گلپایگانی: آنچه را عرف مردم موسیقی می دانند استماع آن و ساخت و تعلیم و تعلم و فروش آلات آن حرام است.

 



ساقی ::: دوشنبه 85/7/17::: ساعت 12:46 صبح

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >