سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]

اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست ...


40 عکس از اعتکاف مسجد دانشگاه تهران اولین گزارش تصویری راوی است که می بینید. ضمنا چون من به قصد عکاسی نرفته بودم، فقط در حاشیه چند متری محلی که نشسته بودم زوایا را اتخاب کردم و مثل خبرنگاران دیگر رسانه ها دور مسجد نگشتم، چون جای راه رفتن ساده هم نبود و قصد من هم این نبود و همانطور که گفتم اصل مراسمات باحال اعتکاف عکاسی نشده است و آنچه در این دو گزارش تصویری می بینید فقط گوشه هایی از این مراسم با حال است! 

بقیه ی این متن زیبا رو از زبون خودشون بشنوید :

http://www.raavy.com/fa/photos/archives/000003.php



ساقی ::: سه شنبه 86/5/9::: ساعت 2:22 صبح


آیه صلوات و درود


در آیه 56 سوره احزاب مى‏خوانیم: "ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما"؛ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستند، اى کسانى که ایمان آورده‏اید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمانش تسلیم باشید.»

در این آیه مقام پیامبر اسلام به عالی‌ترین وجه ترسیم شده است، چرا که هم خداوند متعال و هم تمام فرشتگان مقرب او بر پیامبر درود مى‏فرستند و هم دستور داده شده است همه مؤمنان بدون استثنا بر او رحمت و درود و سلام بفرستند.

در روایات بسیارى مى‏خوانیم که وقتى اصحاب و یاران از حضرتش سوال کردند: چگونه درود و صلوات و سلام بر شما بفرستیم، پیغمبر اکرم «آل» را در کنار خود قرار داد و تمام رحمت و درودى که از خداوند براى او تقاضا مى‏شد، براى «آلش» نیز تقاضا مى‏شد، این قرینه است بر این که صلوات و درود خداوند و ملائکه نیز تعمیم دارد، هم شامل پیامبر و هم شامل «آل» او مى‏شود، و این یک مساله ساده نیست، بلکه نشان مى‏دهد که آنها مقاماتى دارند تالى پیغمبر و مأموریتى دارند در جهاتى شبیه مأموریت او، وگرنه این همه مقام تنها به خاطر خویشاوندى، غیر ممکن است .

چه مقامى از این بالاتر؟ و چه عظمتى از این بیشتر؟

درست است که در این آیه، سخنى از آل پیامبر صلی الله علیه و آله به میان نیامده است، ولى در روایات بسیارى مى‏خوانیم که وقتى اصحاب و یاران از حضرتش سوال کردند: چگونه درود و صلوات و سلام بر شما بفرستیم، پیغمبر اکرم «آل» را در کنار خود قرار داد و تمام رحمت و درودى که از خداوند براى او تقاضا مى‏شد، براى «آلش» نیز تقاضا مى‏شد، این قرینه است بر این که صلوات و درود خداوند و ملائکه نیز تعمیم دارد، هم شامل پیامبر و هم شامل «آل» او مى‏شود، و این یک مساله ساده نیست، بلکه نشان مى‏دهد که آنها مقاماتى دارند تالى پیغمبر و مأموریتى دارند در جهاتى شبیه مأموریت او، وگرنه این همه مقام تنها به خاطر خویشاوندى، غیر ممکن است .

اکنون به سراغ بخشى از این رویات که در معروف‌ترین منابع اهل تسنن آمده است، مى‏رویم .

- در«صحیح بخارى» از «ابو سعید خدرى» نقل شده است که ما عرض کردیم: «اى رسول خدا! سلام بر تو معلوم است، چگونه صلوات بر تو بفرستیم»؟ فرمود: قولوا اللهم صل على محمد عبدک و رسولک کما صلیت على ابراهیم، و آل ابراهیم و بارک على محمد و على آل محمد کما بارکت على ابراهیم؛«بگوئید خداوندا درود بفرست بر محمد بنده‏ات و رسولت همان گونه که درود بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادى، و برکت بفرست بر محمد و بر آل محمد، آن گونه که برکت فرستادى بر ابراهیم.»(1)

«بیهقى» در ذیل یکى از روایاتى که در آن سخن از نماز به میان نیامده است مى‏گوید: این روایت نیز ناظر به حال نماز است زیرا جمله قد علمنا کیف نسلم؛ «ما مى‏دانیم چگونه سلام بر تو بفرستیم» اشاره به سلام در تشهد است (السلام علیک ایها النبى و رحمة الله و برکاته) بنابراین مراد از صلوات نیز همان فرستادن صلوات در تشهد است.

 در همان کتاب و همان صفحه این حدیث به طور کامل‌ترى از «کعب بن عجره» (یکى از صحابه معروف) نقل مى‏کند که به رسول خدا عرض کردند: چگونگى سلام بر تو را دانسته‏ایم، اما صلوات بر تو چگونه باید باشد؟ فرمود: اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على آل ابراهیم انک حمید مجید، اللهم بارک على محمد و على آل محمد کما بارکت على آل ابراهیم انک حمید مجید.(2)

توجه داشته باشید که بخارى این احادیث را در ذیل آیه شریفه ان الله و ملائکته... ذکر مى‏کند.

- در «صحیح مسلم» که دومین منبع حدیث معروف برادران اهل تسنن است از «ابى مسعود انصارى» نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ما آمد و ما در مجلس «سعد بن عباده» بودیم، «بشیر» فرزند «سعد» عرض کرد: «اى رسول خدا، خداوند به ما دستور داده بر تو صلوات بفرستیم، چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ پیامبر نخست سکوت کرد، سپس فرمود بگوئید: اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على آل ابراهیم، بارک على محمد و على آل محمد کما بارکت على آل ابراهیم فى العالمین انک حمید مجید.(3)

- در تفسیر «الدرالمنثور» که معروف‌ترین تفسیر روایى است همان روایت ابوسعید خدرى را از «بخارى» و «نسائى» و «ابن ماجه» و«ابن مردویه» از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل مى‏کند.(4)

و در همان کتاب عبارت «ابو مسعود انصارى» را از ترمذى و نسائى نقل کرده است. (5)

و عین این، مضمون را نیز با مختصر تفاوتى از «مالک»، و «احمد » و «بخارى» و «مسلم» و «ابوداود» و «نسائى» و «ابن ماجه» و«ابن مردویه» و از «ابواحمد ساعدى» نقل مى‏کند.(6)

«حاکم نیشابورى» در المستدرک على الصحیحین از ابن ابى لیلى نقل مى‏کند که «کعب بن عجره» مرا ملاقات کرد و گفت: آیا هدیه‏اى به تو بدهم که از پیامبر شنیدم؟!

گفتم: آرى هدیه کن، گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کردیم: چگونه بر شما اهل‌بیت علیهم‌السلام صلوات بفرستیم؟ فرمود: اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک على محمد و على آل محمد کما بارکت على ابراهیم و على آل ابراهیم انک حمید مجید .

سپس حاکم نیشابورى که بناى او بر این است احادیثى را ذکر کند که در صحیح بخارى و مسلم نیست، مى‏گوید: این حدیث را با همین سند و الفاظ، بخارى از «موسى بن اسماعیل» در کتاب خود نقل کرده، و اگر من آن را در اینجا تکرار کردم به خاطر آن است که معلوم شود اهل‌بیت و آل همه یکى هستند (باید توجه داشت که حاکم این حدیث را بعد از حدیث «کساء»که در آن تصریح شده اهل‌بیت من على و فاطمه (حسن و حسین علیهم السلام هستند نقل کرده است).(7) و این یک تعبیر پر معنى است .

سپس «حاکم» به دنبال آن، حدیث ثقلین و به دنبال آن، حدیث ابوهریره را نقل مى‏کند که پیامبر نگاه به على و حسن و حسین علیهم السلام کرد و فرمود: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم؛ «من با هر کس که با شما از در جنگ در آید، اعلان حنگ مى‏دهم، و با هر کس که با شما در صلح باشد در صلحم.» (8)

«محمد بن جریر طبرى» نیز در تفسیر خود در ذیل همین آیه، روایت فوق را با کمى تفاوت از «موسى بن طلحه» از پدرش نقل کرده است، و در روایت دیگرى همان را از «ابن عباس» روایت کرده، و در روایت سومى از زیاد و ابراهیم و در روایت چهارم از «عبدالرحمن بن بشربن مسعود انصارى.»(9)

«بیهقى» نیز در کتاب معروف «سنن» روایات متعددى در این زمینه نقل کرده که بعضى از آنها وظیفه مسلمانان را در موقع نماز، و هنگام تشهد روشن مى‏سازد، از جمله در حدیثى از «ابى مسعود عقبّه بن عمرو» نقل مى‏کند که مردى آمد و خدمت پیامبر نشست، و ما نیز نزد او بودیم، عرض کرد، اى رسول خدا! کیفیت سلام بر تو را مى‏دانیم ولى هنگامى که نماز مى‏خوانیم چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ پیامبر سکوت کرد تا آنجا که ما فکر کردیم اى کاش این مرد چنین سؤال را نمى‏کرد سپس فرمود: اذا انتم صلیتم علىّ فقولوا اللهم صل على محمد النبى الامى و على آل محمد، کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم و بارک على محمد النبى الامى و على آل محمد کما بارکت على ابراهیم و على آل ابراهیم انک حمید مجید.

سپس از ابو عبدالله شافعى نقل مى‏کند که این حدیث صحیحى است که درباره صلوات فرستادن بر پیغمبر در نمازها سخن مى‏گوید.(10)

«بیهقى» احادیث متعدد دیگرى نیز در زمینه چگونگى صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به طور مطلق یا در نماز آورده مخصوصا در حدیثى از «کعب بن عجره» از پیغمبر اکرم نقل مى‏کند که: انه کان یقول فى الصلوة؛ اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم و بارک على محمد و آل محمد کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید: پیامبر در نماز خود چنین مى‏فرمود: اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت...(11)

از این حدیث روشن مى‏شود که حتى خود پیغمبر در نمازهایش این صلوات را مى‏فرستاد.

«بیهقى» در ذیل یکى از روایاتى که در آن سخن از نماز به میان نیامده است مى‏گوید: این روایت نیز ناظر به حال نماز است زیرا جمله قد علمنا کیف نسلم؛ «ما مى‏دانیم چگونه سلام بر تو بفرستیم» اشاره به سلام در تشهد است (السلام علیک ایها النبى و رحمة الله و برکاته) بنابراین مراد از صلوات نیز همان فرستادن صلوات در تشهد است.(12)

به این ترتیب مسلمانان مأمورند همان گونه که به عقیده تمام فرق مسلمین سلام بر پیغمبر را به صورت السلام علیک ایها النبى و رحمة الله در تشهد نماز بگویند مأمورند که صلوات بر پیغمبر را نیز در تشهد بگویند

هر چند در میان مذاهب چهارگانه اهل تسنن در اینجا مختصر اختلافى دیده مى‏شود شافعى‏ها و حنبلى‏ها مى‏گویند صلوات بر پیامبر در تشهد دوم واجب است در حالى که مالکى‏ها و حنفى‏ها آن را سنت مى‏دانند (13) ولى طبق روایات فوق بر همه واجب است .

به هر حال کتاب‌هایى که روایات مربوط به صلوات بر محمد وآل محمد (به طور مطلق یا در خصوص تشهد نماز) در آن نقل شده بیش از آن است که در این مختصر بیان شد، آنچه در بالا آمد، نمونه‏اى از این روایات و این کتب است، این روایات را گروهى از صحابه مانند ابن عباس، طلحه، ابو سعید خدرى، ابوهریره، ابو مسعود انصارى، بریده، ابن مسعود، کعب بن عجره ، و شخص على علیه السلام نقل کرده‏اند .

نکته‏اى که مایه شگفتى است این است که دانشمندان اهل تسنن - على‌رغم این همه تاکیداتى که در روایات پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به اضافه کردن «آل محمد» وارد شده، همیشه (جز در موارد بسیار نادر) آل محمد را حذف مى‏کنند و مى‏گویند: صلى الله علیه و سلم .

و از آن عجیب‌تر این که: در کتب حدیث حتى در ابوابى که روایات فوق در مورد اضافه کردن آل محمد نقل مى‏شود هنگامى که نام پیامبر را در لابلاى همین احادیث ذکر مى‏کنند، مى‏گویند «صلى الله علیه و سلم» (بدون اضافه ال) و ما نمى‌دانیم چه عذرى در پیشگاه پیامبر در این مخالفت صریح با دستور آن حضرت دارند؟

مثلا بیهقى در عنوان همین باب مى‏نویسد: «باب الصلوة على النبى صلى الله علیه و سلم فى التشهد»و همچنین در بعضى دیگر از منابع معروف حدیث .

سمهودى در الاشراف على فضل الاشراف از ابن مسعود انصارى نقل مى‏کند که رسول خدا فرمود: من صلى صلاة لم یصل فیها علىّ و على اهل بیتى لم تقبل؛ «کسى که نمازى بخواند که در آن بر من و بر اهل‌بیتم صلوات نفرستد نمازش قبول نیست.»

انتخاب این عنوان خواه از سوى مؤلفان این کتب باشد و یا محققان بعد، با توجه به آنچه در ذیل آن آمده بسیار عجیب و متناقض است .

این بحث را با دو حدیث دیگر پایان مى‏دهیم:

- ابن حجر در صواعق چنین نقل مى‏کند که رسول خدا فرمود: لا تصلوا على الصلاة البتراء قالوا و ما الصلاة البتراء، قال: تقولون: اللهم صل على محمد و تمسکون، بل قولوا اللهم صل على محمد و آل محمد:«هرگز بر من صلوات بریده و ناقص نفرستید، عرض کردند صلوات بریده و ناقص چیست؟ فرمود: این که بگوئید: اللهم صل على محمد و امساک کنید و ادامه ندهید بلکه بگوید: اللهم صل على محمد و آل محمد.(14)

این حدیث نشان مى‏دهد که حتى کلمه على نباید میان محمد و آل محمد جدایى بیافکند باید گفت: اللهم صل على محمد و آل محمد.

- سمهودى در الاشراف على فضل الاشراف از ابن مسعود انصارى نقل مى‏کند که رسول خدا فرمود: من صلى صلاة لم یصل فیها علىّ و على اهل بیتى لم تقبل؛ «کسى که نمازى بخواند که در آن بر من و بر اهل‌بیتم صلوات نفرستد نمازش قبول نیست.» (15)

و ظاهرا امام شافعى در آن شعر معروفش ناظر به همین روایت است که مى‏گوید:

یا اهل‌بیت رسول الله حبّکم فرض من الله فى القرآن انزله

کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لاصلاة له

«اى اهل‌بیت رسول الله محبت شما، از سوى خداوند در قرآن واجب شده است .

در عظمت مقام شما همین بس است که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.(16) آیا کسانى که چنین مقامى را دارند که نامشان در کنار نام پیامبر اکرم در نمازها به عنوان یک فریضه الهى باید ذکر شود مى‏توان همسنگ دیگران شمرد، و با وجود آنان جایى براى غیر آنان در مساله ولایت و امامت و جانشینى پیامبر صلی الله علیه و آله باقى مى‏ماند؟ کدام فرد منصف مى‏تواند دیگران را بر آنان با این همه مقام فضیلت ترجیح دهد؟ آیا اینها همه به طور مستقیم مسئله ولایت و خلافت را روشن نمى‏سازد؟ داورى با شماست .


پی‌نوشت‌ها:

1- صحیح بخارى، ج 6، ص 151 (طبع دارالجیل بیروت).

2- همان مدرک.

3- صحیح مسلم، ج 1، ص 305، حدیث 65 (طبع احیاء تراث العربى، بیروت).

4- الدرالمنثور، ج 5، ص 217.

5- همان مدرک.

6- الدرالمنثور، ج 5، ص 217.

7- المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 148.

8- همان مدرک، ص 149.

9- تفسیر جامع البیان (طبرى)، ج 22، ص 32 (چاپ دارالمعرفه بیروت).

10- سنن بیهقى، ج 2، ص 146 و 147.

11- همان مدرک، ص 147.

12- سنن بیهقى، ج 2، ص 147.

13- الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 266 (طبع دارالفکر).

14- صواعق، ص 144.

15- سمهودى در الاشراف، ص 28 (مطابق نقل احقاق الحق، ج 18، ص 310).

16- در کتاب نفیس الغدیر انتساب این اشعار را به امام شافعى از «شرح المواهب زرقانى» ج 7، ص 7 و جمعى دیگر آورده است .

منبع:

سایت بلاغ ، آیة الله مکارم شیرازى

ساقی ::: جمعه 86/1/17::: ساعت 1:55 صبح


جلب رحمت خدا

خداوند در سوره ی نور می فرماید: وَ اقیمُواالصَّلاةَ وَ اتواالزَّکاة وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلکُمْ ترْحَمُونَ. (نور/ 56) " و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و رسول را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید."

خداوند در این آیه اولین شرط برای داخل شدن در رحمت را برپایی نماز برمی شمارد.

 

طلب یاری از نماز

وَاستعینُوا بِالصَّبْرِ والصَّلاةِ وَ اِنَّها لکبیرِةٌ اِلاّ عَلی الخاشِعینَ. (بقره/ 45) " و از صبر و نماز یاری بجویید و این کار جز از برای خاشعان گران است."

کلمه استعانت به معنای طلب کمک است و این هنگامی است که انسان به تنهایی نمی تواند مشکلی را به دلخواه حل کند. چرا که در حقیقت یاوری جز خدای یگانه وجود ندارد. این دو، بهترین وسایل برای پیروزی هستند. چون صبر هر بلایی را هر چند عظیم، کوچک و ناچیز می کند و نماز که التجاء به خدا است، ایمان را در درون زنده ساخته و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام ناپذیر است و به ریسمانی دست زده که پاره شدنی نیست و به این ترتیب با ایجاد پایگاه درونی و تکیه گاه برونی که برای پیروزی برمشکلات لازم است، راه غلبه بر گرفتاریها آسانتر می شود و نیز می فرماید: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ. (بقره/ 153) " ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است."

در این آیه نیز برای پیروزی بر مشکلات به یاری جستن از یکی از بزرگترین ملکات (صبر) و یکی از بزرگترین عبادات (نماز) دعوت می کند.

 

آرامش

خداوند در سوره رعد فقط یاد خدا را آرام بخش دلها می داند: اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ (رعد/ 28) "آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست. در سوره ی طه، هنگام اولین وحی به موسی(ع) می فرماید: … وَاَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری (طه / 14) "… و نماز را برای یاد من به پادار." و این گونه نماز را از مظاهر یاد خود برمی شمارد. حال چرا در دل چنین کسانی ترس و غم جای داشته باشد. اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّکاةََ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ. (بقره/ 277) "کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند."

برای مردم با ایمانی که با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زکات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می کنند، آرامشی است که دیگران از درکش عاجزند و پاداشی که فقط نزد پروردگار است.

 

بازداشتن از فحشا و منکر

… وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصُّلاةَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است."

طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند. در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد. البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این که چه مقدار موانع را از بین برده باشد. بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا کمتر باشد، اثر آن بیشتر و بر عکس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز کمتر است. چرا که بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است.

اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ 19 تا 23) "انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند."

انسان، حریص و کم طاقت و خودخواه است. در بدیها بی تابی می کند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق یکتا، آنها را از هر فحشاء و منکری باز می دارد: وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ. (معارج / 34) " و آنها که بر نماز مواظبت دارند."

نمازگزارانی که نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.

 

همراهی خدا با نمازگزاران

"وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ. (مائده / 12) " و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… ."

در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می کند که اولین آنها بر پاداشتن نماز است. یعنی تا وقتی که نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترک نماز، ترک هدایت خداوند را در پی دارد. این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تارکان نماز نیز باشد.

 

ولایت نمازگزاران

" اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُوتونَ الزَّکاةَ و هُمْ راکِعونَ." (مائده/ 55) "سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند."

سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی که برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام رکوع زکات می دهند.

 

هدایت برای نمازگزاران

"اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاةَ و اتی الزَّکاةَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئکَ اَنْ یِکونُوا مِنَ الْمُهتدینَ." (توبه / 18) "مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند."

هدایت ممکن است برای گروهی باشد که علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه نماز و پرداخت زکات و خشیت از خدا باشند. ایمانی که فقط ادعا نباشد بلکه در عمل ثابت شود و فقط چنین کسانی برای عمران مساجد محق هستند.

 

انذار برای نمازگزاران

"… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاةَ و منْ تزکی فَانّما یَتزکی لِنفسه و الی الله المصیرُ." (فاطر / 18) " … تو فقط کسانی را انذار می کنی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی پیشه کند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست."

ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مکذّبان تو محقق نمی شود. زیرا که دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار، مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود احساس نکند و با انجام نماز که قلب را زنده می کند و به یاد خدا می دارد، به آن کمک نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد. آنها که روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می کنند.

 

رستگاری برای نمازگزاران

" قَدْ اَفلحَ منْ تزکی. وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی. (اعلی/ 14 و 15) " مسلماً رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند."

در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. در اینجا پس از ذکر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذکر می کند. زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافکن نشود به نماز نمی ایستد. به علاوه، نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر و یاد او باشد.

 

پاداش

"رِجالٌ لا تلهیهم تِجارةٌ ولابَیعٌ عن ذِکراللهِ و اَقامِ الصَّلاةِ و ایتاءِ الزَّکاةِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ.  لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ  فَضله …"(نور/ 37 و 38) " مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند  و از روزی که دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…"

 و نیز می فرماید: " لکنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیکَ و ما اُنزلَ من قبلکَ والْمقیمینَ الصَّلاةَ والْمؤتونَ الزَّکاةَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئکَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً." (نساء / 162) "اما آنهایی که علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد". پاداش عظیم و افزون که از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است که علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه کرده و زکات می پردازند.

 

امان در سایه ی نماز

" فَاذا نسلخَ الأشهُرُ الحُرُمُ فَاقتلواالْمُشرکینَ حیثٌ و جَدْتُّموهمْ و خُذوهمْ واحصُروهمْ وَاقعُدوا لهم کلَّ مَرْصدِ فَانْ تابُوا و اَقامُواالصَّلاةَ و اتواالزَّکاةَ فَخَلوا سبیلهمْ اِنَّ الله غفورٌ رحیمٌ." (توبه/ 5) " هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمین گاه بر سر راه آنها بنشینید، هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند آنها را رها سازید بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است.

نماز، علاوه بر این که برای مؤمنان نمازگزار آثار فراوانی دارد، برای مشرکان نیز مأمن امنی به شمار می رود؛ اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند. زیرا نماز از روشنترین مظاهر عبادت خدا و نشانی از توبه حقیقی است. هر گاه چنین کنند، نه تنها از قتل و اسارت در امانند، بلکه برادر دینی مسلمانان نیز به شمار می آیند. " فانْ تابوا و اَقامواالصَّلاة واتواالزَّکاةَ فَاِخوانکمْ فِی الدّینِ و نفصلُ الایاتِ لِقومِ یعلمونَ." (توبه/ 11) " پس هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند برادر دینی شما هستند و ما آیات خود را برای جمعیتی که می دانند شرح می دهیم."

هر گاه چنین کنند نه تنها از نظر احترام و محبت هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارند، بلکه با آنان در حقوقی که اسلام آن را معتبر دانسته مساوی خواهند بود.

این بود بیان اجمالی از آثار و نتایج اقامه نماز برای نمازگزاران. بدیهی است که اثرات نماز به میزان اخلاص، معرفت و توجه به آن بستگی دارد و هر کس به هر درجه ای از آن معرفت نائل شود، حقیقت نماز را به همان میزان درک می کند.

بارالها!

به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین توفیق درک حقیقت نماز را به ما عطا بفرما

 

برگرفته از سایت تبیان



ساقی ::: یکشنبه 85/11/29::: ساعت 1:17 صبح


شرح دعای ابوحمزه ثمالی به روایت آیة الله جوادی آملی

گر چه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخّص مانند ماه مبارک رمضان که عید اولیای الهی است، فضیلت مخصوص است.

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم . بِسْمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیم . قُلْ مَا یَعْبِأَ بِکُمْ رَبّی لُولا دُعاکُمْ (1)

یکی از آداب و سنن دعا همین است. وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارک رمضان ذات أقدس إله را حمد می‌کند و او را شایسته حمد و ثناء می‌داند و همین را زمینه اجابت دعا می‌شمارد . عرض می‌کند:

"اَلحَمْدُ للهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ کُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی" .

خدا را من حمد می‌کنم که وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌کند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با کُندی به طرف او حرکت می‌کنم و گاهی هم ممکن است این راه را طی نکنم.

خدا را من حمد می‌کنم که وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌کند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با کُندی به طرف او حرکت می‌کنم و گاهی هم ممکن است این راه را طی نکنم.

و خدای را حمد می‌کنم که هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌کند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم . و خدای را حمد می‌کنم که هر وقت خواستم با او ندائی در میان بگذارم، بدون واسطه و بدون شفیعی که از من شفاعت بکند او مرا می‌پذیرد. قبلاً به عرضتان رسید که همانطوری که آیات قرآن یکدیگر را شرح و تفسیر می‌کنند، احادیث و ادعیه و مناجات هم به شرح ایضا.ً

این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد شرح کرد. وجود مبارک امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد که: خدایا! سه چیز مانع دعا کردن من است و یک چیز من را به دعا کردن تشویق می‌کند.

اما آن سه چیزی که حاجب است، نمی‌گذارد من دعا بکنم؛ یکی این که شما مرا امر کردی به واجبات و مستحبات، امر کردی و من در اطاعت امر کُندی کردم و انجام ندادم . دوم این که مرا از بعضی از امور نهی کردی و من متأسفانه مرتکب مَنهیّ عنه تو شدم . سوم این که نعمت‌های فراوانی به من دادی، من به جای شکر نعمت، کُفران نعمت کردم و حقّ شناسی نکردم . این سه امر حاجب و مانع نیایش و دعای من است که من به خودم اجازه نیایش نمی‌دهم و آنها جلوی نیایش من را هم می‌گیرد.

اما یک چیز است که من را وادار به نیایش می‌کند و دعای من را هم مستجاب می‌کند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی توست. خدایا ! تو در برابر کار پاداش نمی‌دهی! تمام لطف‌های تو احسان است و تمام منّت‌های تو ابتدا . مِنَنُکَ ابْتِداء . مسبوق به استحقاق نیست . چون روی لطف رفتار می‌کنی، بنابراین من هم به خودم اجازه نیایش و دعا می‌دهم.

در همین دعای ابوحمزه ثمالی عرض می‌کند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی . خدای را حمد می‌کنم که هر چه از او خواستم به من می‌دهد و اگر خود خدا از من استقراض کند به عنوان قرض الحسنه من کُندی می‌کنم و بُخل می‌ورزم . در قرآن هم فرمود: هآ أنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا وَ مِنْکُمْ مَنْ یَبْخَل وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَلی نَفسه(2). فرمود: شما کسانی هستید که دعوت می‌شوید در راه خدا انفاق کنید، ولی برخی از شما بُخل می‌ورزند باید مستحضر باشند که علیه خود بُخل می‌ورزند.

بعد عرض می‌کند: خدای را شکر می‌کنم که هر وقت من خواستم با او تنها باشم و کسی مرا همراهی نکند، خدا مرا راه می‌دهد. گاهی انسان می‌خواهد شفیع بیاورد، ولی شفیع ندارد و خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.

شفیع جناح طائر است. جناح سائل است که با وسیله شفیع انسان توان پرواز دارد. ولی گاهی انسان بی پر است. شفیعی ندارد. قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء کرد کسی از او شفاعتی را به عمل نمی‌آورد.

خدای را حمد می‌کنم که هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌کند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم .

آنگاه وجود مبارک امام سجاد وصف دیگری که برای داعیان لازم است ذکر می‌کند. داعی باید در خوف و رجاء موحّد باشد. عرض می‌کند:

"وَالحَمدُ للهِ الَّذِی اَدعُوهُ وَلا اَدعُوا غِیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غِیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دعائی ."

خدای را شکر می‌کنم که من فقط او را می‌خوانم . غیر او را نمی‌خوانم . اگر غیر او را بخوانم ، استجابت نمی‌کنم . چون کار از غیر او ساخته نیست . چنین که در طلیعه امر هم گذشت مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّی وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِکْ.

در امید انسان، باید موحّد باشد. چنین که در خوف هم باید موحّد باشد. یک موحّد در تمام شئون موحّد است. می‌گوید: "إنِّ الصَّلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العالَمِین."(3) ممکن نیست کسی موحّد ناب باشد، توحیدش صحیح باشد، از غیر خدا بترسد. یا ممکن نیست کسی توحیدش تامّ باشد و به غیر خدا تکیّه کند و امیدوار باشد. لذا عرض می‌کند:

"وَالحَمْدُللهِ الَّذِی اَرجُوهُ وَ لا اَرجُوا غِیرَهُ ."

به غیر خدا امیدوار نیستم . چرا ؟ برای این که: وَ لُو رَجُوتُ غِیْرُهُ لَأخْلَفَ رَجائی . اگر من به غیر خدا امیدوار باشم یا کار از دست آنها ساخته نیست، یا اگر ساخته باشد خُلفه رجاء می‌کنند؛ یعنی به امید من بها نمی‌دهند. در حقیقت از غیر خدا کاری ساخته نیست.

چون هر چه در جهان امکان یافت می‌شود مظاهر قدرت خدایند وَ للهِ جُنُودُ السَّمواتِ وَالأرض(4) است، للهِ خَزائِنُهُ السَّمواتِ وَالأرض است وَ مَا یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إلا هُو(5) و مانند آن است . بنابراین یک موحّد در خوف و رجاء موحّد خواهد بود. بعد عرض می‌کند: خدا را شکر می‌کنم که ما را به خودش واگذار کرده است.

و با واگذاری به خود مایه کرامت ما را تأمین کرده است. و ما به غیر خودش واگذار نکرده است که مورد اهانت ما باشد. خدا اگر ما را به خودمان واگذار کند یا به غیرمان واگذار کند مورد وهن ما و سستی ما و اهانت ما خواهد بود. ما می‌شویم موهون و خار و ذلیل. چرا ؟ چون اگر اَلعِزَّةُ للهِ جَمِیعاً (6)، اگر تمام عزّت مال خداست، اگر خدا انسان را به غیر خدا واگذار کند، چه به خودش واگذار کند، چه به افراد دیگر چنین کسی ذلیل خواهد بود.

برای این که عزّت فقط از ناحیه ذات أقدس إله است . و خداوند با این کار که ما را به خودش واگذار کرده ، به غیر خودش واگذار نکرده، ما را از ذلیل و فرومایه شدن رهائی بخشید و عزیز و گرامی قرار داد.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی . وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی کَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی .

خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است . چرا ؟ برای این که خدا خود را دوست ما معرفی کرده است . فرمود: إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْکُمُ الله (7). خدا بندگانش را دوست دارد.

مؤمنین را دوست دارد و مانند آن تَحبُّب کرده، اظهار محبّت کرده. نسبت به ما دوستی می‌کند با این که از ما بی‌نیاز است کاملاً، این یک . خدا از زشتی‌های ما صرف نظر کرده، حلیمانه با ما برخورد کرده که گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده، دو . وَ هُوَ یَحلُم . از این جهت خدا محمودترین اشیاء و شایسته‌ترین اشیاء به حمد است. برای این که در کمال بزرگواری و بی‌نیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان می‌دهد. و در کمال حلیم و صبور و بردبار بودن از همه گناهان ما می‌گذرد که گویا اصلاً گناهی از ما صادر نشده است . خوب چنین موجودی دارای بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین حمد است. غیر خدا نه از ما بی نیازند، نه نسبت به ما تَحبُّب دارند، اظهار محبّت می‌کنند. نه از لغزش‌های ما می‌گذرند.

پس شایسته حمد نیستند . در اینگونه از موارد احمد بودن و أحقّ به حمد بودن أفعَل تعیینی است نه تفضیلی. یعنی تنها کسی که شایسته حمد است خدای سبحان آن است. امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد.

برگرفته از سایت تبیان      tebyan.net



ساقی ::: یکشنبه 85/11/22::: ساعت 11:49 عصر


پیامبر اسلام (ص) در عرفات

و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره

قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای

 میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام

 را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.

و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه

 حجاج بیان داشت:

...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید.

 در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به

صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش

می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.

......... من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری

 سنت و (عترت) من است.

هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی

 حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....



ساقی ::: شنبه 85/10/9::: ساعت 3:33 عصر


دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود.

 

آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته

 

و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت

 

اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر

 

 می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و

 

اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.



ساقی ::: شنبه 85/10/9::: ساعت 3:28 عصر


اللهم الرزقنی حج بیتک الحرام

 

 

تا حالا زیر بارون گریه کردی ... بهترین جا واسه اشک ریختن ؛ تنها جایی که کسی کاری بهت نداره

 

تا حالا دلت گرفته ؛ انقدر که راحت نتونی نفس بکشی  و بخوای زار زار گریه کنی یا که

 

فریاد بزنی اما ...  نتونی . چه جوری خودت رو آروم می کنی

 

تا حالا شده دلت هوای مدینه رو بکنه و آرزو کنی کاش می تونستی کنار دیوار بقیع گریه کنی

 

تا حالا شده یاد غربت مدینه بیفتی و بی تاب بشی ته دلت خالی بشه و قلبت درد بگیره

 

تا حالا هوس کردی یه صبح جمعه تو صحرای عرفات باشی و دعای ندبه بخونی و بگی :

 

اللهم عجل لولیک الفرج  ؛ دعا کنی آقامون بیاد . میگن وقتی مُحرم هستی تو صحرای

 

عرفات آقامون هم میاد اونم اونجاس

 

میگن داری دعای ندبه میخونی دور و برت رو نگاه کن ؛ خوب نگاه کن ؛ درست بگرد

 

شاید صدای مهدی (عج) رو بشنوی که میگه : اللهم عجل لولیک الفرج

 

وقتی دلت میگیره چی کار میکنی ؟ آرزو میکنی کاش کجا بودی ؟

 

هر وقت که دلت گرفت یه صبج جمعه برو دعای ندبه . واسه منم دعا کن

 

 

                                                              

 

 

 

 



ساقی ::: شنبه 85/10/9::: ساعت 11:20 صبح


          پیغمبر اکرم فرمود: سه کس در روز رستاخیز ، آن روزی که سایه ای جز سایه ی خداوند نخواهد بود در زیر عرش الهی خواهند بود . عرض شد یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: آنکه اندوه غم زده ای از امت مرا بر طرف سازد ، کسی که سنت مرا زنده نماید و آنکه فراوان بر من درود فرستد.



ساقی ::: شنبه 85/9/25::: ساعت 3:11 صبح


        

    رسول اکرم (ص) فرمود: نزدیک ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیشتری بر من فرستاده باشد.



ساقی ::: شنبه 85/9/25::: ساعت 3:7 صبح


 

رسول خدا فرمود: کسی که صلوات بر من را فراموش کند راه بهشت را گم کرده است.

 



ساقی ::: شنبه 85/9/18::: ساعت 12:15 عصر

   1   2      >