حیف دوران طلائیمان گذشت لحظه های کربلائیمان گذشت
آن زمان با لاله ها می زیستیم با شهیدان خدا می زیستیم
با شقایق گفتگویی داشتیم پیش خوبان آبرویی داشتیم
دوکوهه السلام ای خانه عشق سلام ما به تو می خانه ی عشق
دوکوهه صبحگاهت با صفا بود کلاس درس و ایثار و وفا بود
دوکوهه آن حسینه ی همت دگر پر گشته از اندوه و غربت
دوکوهه کو یگان ذولفقارت؟ کجایند عاشقان بی قرارت؟
دوکوهه از جدایی تو فریاد بگو کجا باشد گردان مقداد
دوکوهه درس آموز شهادت کجا زد خیمه گردان شهادت؟
ای خوشا آب و هوای کربلا
گریه کردن پا به پای کربلا
کربلایی که از آن بوی سیب می آید
هنوز ناله مردی قریب می آید
نمیدونم چرا ؟ نمیدونم...
شلمچه هم برام کربلاست
یه حسی بهم میگه باید جواز شلمچه رو یا از حضرت عباس بگیرم یا امام حسین
یا ...
هر سال که خواستم برم شلمچه قسمت شد و طلبیدن که رفتم هر دفعه یه چیزی پیش میومد و فکر میکردم دیگه جور نمیشه که برم ولی نمیدونم چرا من و با این بار گناهم و سیاهی قلبم راه دادن ....
فقط کافیه یه بار ... یه بار پا تو اون صحرا بزاری دیگه آروم و قرار نداری ؛ دیگه وقتی به مهمن ماه و اسفند که نزدیک شدی بیتاب میشی انگار یه گمشده داری وقتی هر شب جمعه که میری مزار شهدا یه جور دیگه قبرار و نگاه میکنی با التماس ... منت میکنی اشک تو چشات جمع میشه ؛ ولی حرفی واسه گفتن نداری ... هیچی... هیچی...
دریغ از یه کلمه... دریغ...
یادش بخیر آن شب هایی که بر سر سربند یا زهرا(ع )دعوا بود،آن قمقمه های آبی
که بعد از عملیات هنوز دست نخورده بود، آن پلاک هایی که زودتر از صاحبانشان گمنام
شده بودند و آن سکوت های معنادار پشت بیسیم.
تقدیم به جانبازان شیمیایی
...
تا حالا شیمی درمانی شدین؟
تا حالا شده که از درد شب تا صبح خوابتون نبره؟
تا حالا شده روزی صد مرتبه آرزوی مرگ کنید؟
تا حالا...
تا حالا...
...
زمانه خواست تو را ماضی بعید کند
ضمیر مفرد غائب کند شهید کند
شناسنامه درد تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین مدتی مدید کند
درون بغچه عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم گل زخم تو را خرید کند
زدست خیمه بر این باغ ابری از اندوه
که رد پای تو را نیز ناپدید کند
زمانه بافت لباس عزا به قامت تو
که خود تهیه اسباب روز عید کند
زمانه خواست که در خانگاه تاول ها
تو را مراد کند درد را مرید کند
کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد
خدا نصیب غزل مصرعی جدید کند
خدا نخواست فقط از تو سر بگیرد... خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند